رد پا!

 

کسی که آرامشم را به هم میزد 

ردپایش را گرفتم،خودم بودم

مسافری از قبرس

 هر چی براش بوق می زدم انگار نه انگار که گوش داشت 

آخه ثانیه شمار چراغ قرمز داشت صفر میشد ۱۰  

۹ 

۸ 

بووووووووووووق 

۶ 

۵ 

بوووووووووووووق 

۲  

۱ 

۰ 

۰ 

۰

 

سبز شد 

یه دفه انگار از خواب بیدار شد،حرکت کرد 

مردک نمی فهمه که باید مثل فورمول۱ زود تر از شللیک حرکت کرد 

اینجا مسابقست آخه 

بعد میرن از قبرس میارن 

نیارین بابا نیارین اووووووووووو اینجا پره زیادم داریم صادرم میکنیم

مرتیکه ی بی فرهنگ

 

 

بهش گفتم بورو کنار

گفت یه طرفه اومدی آقا

گفتم اومدم که اومدم همه میان بکش کنار تا رد شم

گفت نمیرم

منم رفتم پایین قفل فرمونو کشیدم به جونش

الانم از بازداشتگاه میام خیلی خسته ام

خیلی بی فرهنگ بود مردک زرت رفت شکایت کرد