ظهر بوداز داروخانه اومدم بیرون دیدم یه نفر مثل میر قضب
وایساده جولو ماشینم
مثل معلمایی که به دانش آموز خرفتو خنگشون نگاه میکنن
با یه نگاه عاقل اندر سفیه چپ چپ زل زده بود به من که حالا
به در ماشین رسیده بودمو داشتم بازش میکردم
یه دفه با پرخاش گفتم:
- چته؟
- تازه میپرسی چته؟ مرد حسابی ۱۵ دقیقس که منتظر جنابعالی
هستم که بیای ماشینتو برداری من از پارک بیام بیرون برم دنبال بدبختیم
تازه میپرسی چته؟
- خوب عجله داشتم جای پارک نبود تازه ایناها نگاه کن ۱۰تا ماشین دیگه
هم مثل من دوبله پارک کردن طوری نشده که.
- رو که نیست تازه میگی طوری نشده.
- به من میگی پر رو مرتیکه ی ....؟
حالام که تو تختم دراز کشیدم و هنوز از ظهر
درگیر اینم که بعضیا چقد خرن
مرتیکه یابو