خانه
عناوین مطالب
تماس با من
حزیانات یک شوفر تاکسی
حزیانات یک شوفر تاکسی
درباره من
رفتم که خار از پا کشم محمل ز چشمم دور شد یک لحظه من غافل شدم یک عمر راهم دور شد
ادامه...
پیوندها
گنگ
هش
هذ یان
اسما عیل
از پری تا سا
بنام پاک خدا
دستٍ خالیٍ دل
به من گوش کن
نیلو فر و بود نش
'هذ یان های من'
درباره من و خودم
یک جرعه مستی
من و مشتری ها م
علیر ضـا و لذ ت بو د نش
عشق اول،عشق آخرنکنه خوابم دوباره
جدیدترین یادداشتها
همه
..!
مدیونتم
خدا
رنگین کمان
حرام
دروغ پدر سوخته!
...
تو چه گفتی سهراب؟
هوای گریه
آینه
حیف
اعتراف
...
...
بدون شرح
بایگانی
اسفند 1391
1
بهمن 1391
2
آذر 1391
1
آبان 1391
9
مهر 1391
1
شهریور 1391
1
مرداد 1391
2
تیر 1391
2
دی 1390
1
آذر 1390
1
آبان 1390
2
اردیبهشت 1390
1
فروردین 1390
3
آمار : 10333 بازدید
Powered by Blogsky
دروغ پدر سوخته!
یه روز دروغ به حقیقت گفت میای بریم دریا شنا کنیم؟
حقیقت ساده زود باور پذیرفت
اونا کنار دریا رفتند
حقیقت تا لباساشو در آورد دروغ اونارو دزدید و فرار کرد
از اون به بعد حقیقت عریان و زشت است
ولی دروغ در لباس حقیقت زیباست
سیامک
سهشنبه 30 آبانماه سال 1391 ساعت 10:59
0
لایک
نظرات
1
+ ارسال نظر
اسماعیل
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1391 ساعت 10:24
http://manu2ma.persianblog.ir
0
0
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت
Gravatar.com
ثبت نام کنید. (
راهنما
)
نام
ایمیل
آدرس وبسایت
مشخصات مرا به خاطر بسپار
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد
ارسال نظر